دفتــــر خاطراتـــــم

خاطرات خوب و بد زندگی

امروز سه شنبه ست نمی دونم چرا با برنامم پیش نمیرم...دیگه از دست خودم کلافه شدم

مامان بزرگ رو آوردن خونه ی ما...خدایا کمکش کن حالش بهتر بشه

وااااااااای بیچاره من این چهار ماه رو چیکار کنم!!

کسی به من کاری نداره همش میان و میرن...تازه اگه حاله مامی بزرگ بدتر بشه..

اون وقت دیگه...اینجا خودش کاروان سرا شده ولی...چی بگم!

خدایا کمکش کن حالش بهتر بشه حداقل این 4 ماه اتفاقی نیوفته!

 

نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت 12:33 توسط ویــــدا & مسـلم| |


Power By: LoxBlog.Com